Posts

Showing posts from June, 2017

Overload or sth

هرچی بیشتر میگذره بیشتر میفهمم که باید برم از این خونه و یه مدت تنها زندگی کنم. غر نمیزنم اصلا، اتفاقا برخلاف همیشه که آینده برام مبهم بود، الان چند روزیه که یکم واضح شده و این برام لذت بخشه و یه خورده این حس رو میده که من سوارم بر زندگی نه که اون بر پشت ما یکه بتازد

I gonna show u where it's dark but have no fear

چند روزه که تصویر ذهنی جدیدی دارم. برای سال های زیادی تصویر ثابتی بود که میدیدمش! واقعا میدیدمش! یعنی چشمهام رو که میبستم و بنفشه رو تصور میکردم اون تصویر میومد، حرکت هم داشت! آشفته بود الان چند روزه که تصویر ذهنیم عوض شده. قبلی رو ندارم و چیزی که میبینم عجیبه! یه چیز وحشی درون من هست که خودشو میکوبه به درو دیوار قفسی که در واقع تن منه! من میبینمش! غرش داره! تقلا میکنه!  من دارم میبینمش! دیوونه نشدم :|  

دین در ترازوی اخلاق

یه جوری شدم که احساس میکنم همه ی آدما تظاهر میکنن به چیزی که در واقع نیستن. درسته یکم ظاهر این جمله منفیه ولی شاید واقعا جز این هم نیست. ما حتی خودمونم شناخت کاملی از خودمون نداریم، در ثانی پارامترهای آدما و نشانه هایی که از دیگران میگیرن، لزوما یکسان تاویل نمیشه! و اصلا بخوای حساب کنی، به این نتیجه میرسی که حساب نکنی و بذاری بمونه همون جوری :دی ولی واقعا جالب نیست این که فکر کنی هرکس توی ذهنش یه چیزی رو باحال میپنداره و سعی میکنه شبیه اون بشه! معیار تازه ای که گذاشتم برای محک زدن این داستان، میزان خوشحال بودنشون هست یک، و دو اینکه چقدر بر یه مشی میمونن و پیش میرن باهاش. در جریان هستم که آدما قوطی کنسرو نیستن و عوض میشن! ولی مثال عرض میکنم خدمتتون. الان انتلکت بودن مد شده! حالا نشانه هاش؛ سیگار کشیدن، شرو ورهای قلمبه سلمبه گفتن! از مولانا صحبت کردن! همینجوری الکی خوبی کردن به دیگران و ما خیلی خفنیم کتاب زیاد میخونیم و ما خیلی خفنیم لباس تولید داخل میپوشیم و ما خیلی خفن تریم اگه سلبریتی اینستاگرام/ توییتر باشیم و ما خیلی خفن تریم اگه هیچ هایک هم بکنیم  و و و و... ! خب بر جد و آباد...