Independence, freedom or sth

مامان من خیلی جالبه
پز دوستاشو به فامیلش میده
پز فامیلاش رو به دوستاش
پز خونه زندگیش رو به هردو
منم هرروز ازش دورتر میشم و هرروز کمتر میتونم تحملش کنم!
ولی خب مشکل ساده‌ست! این منم که دارم توی چاردیواری اون زندگی میکنم!

Comments

Popular posts from this blog

دیشب صدای تیشه از بیستون نیامد/ شاید به زیر آوار فرهاد رفته باشد

دور مچ پای راستش یه زنجیر طلایی نازک بود که دو تا سکه‌ی کوچیکِ احمدشاهی ازش آویزون بودن

پاییز - تو به من وقتی رسیدی همه شاه بیت های شعرم بهتر از هر غزل خداحافظی بود!